آنچه در سوره حج در ارتباط با وفای به نذر حاجیان آمده، ناظر بر چه نذری است؟ آیا تمام حجاج باید چنین نذری را انجام دهند؟ معنای بیت عتیق چیست؟
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی حج، قرآن کریم در موضوع حج، تقریبا به همه مباحث و مسایل مرتبط به آن پرداخته و از مجموع یکصد و چهارده سوره، در بیست و پنج سوره به اجمال یا تفصیل به مسایل حج اشاره کرده و از شش هزار و دویست و سی و شش آیه قرآن، بیش از یکصد و بیست آیه به عنوان «آیات الحج» لقب گرفته است.
پایگاه اطلاعرسانی حج برای آگاهی از مقام رفیع حج در قرآن و جایگاه بلند و عظیم حاجیان در این کتاب آسمانی، به ارائه نکات ناب و پیامهای زیبای آیات بیانگر احکام و تشریعگر مناسک حج براساس تفسیر نور حجتالاسلام والمسلمین قرائتی و دیگر منابع پرداخته که در این شماره، آیه 29 سوره حج مورد بررسی قرار گرفته است.
آیه
«ثُمَّ لْیَقْضُواْ تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُواْ نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُواْ بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ».
ترجمه
آن گاه باید مناسک حج و حلق و تقصیر را به جای آرند (یعنی سر بتراشند و ناخن و موی بسترند تا از احرام به درآیند) و به هر نذر و عهدی که (در حج) کردند (یا به هر پیمانی که با خدا و خلق بستهاند) وفا کنند و طواف را گرد خانه عتیق (بیت الحرام کعبه) به جای آرند.
تفسیر
آنچه در سوره حج در ارتباط با وفای به نذر حاجیان آمده، ناظر به چه نذری است؟ و آیا تمام حجاج باید چنین نذری را انجام دهند؟ معنای بیت عتیق چیست؟
قرآن کریم به دنبال بحثهایى که در آیات پیشین سوره حج، در ارتباط با انجام مناسک بیان فرمود، در آیه 29 این سوره به بخش دیگرى از این اعمال اشاره کرده، و میفرماید: «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ»؛[1] سپس، باید آلودگیهایشان را برطرف سازند، و به نذرهاى خود وفا کنند و بر گرد خانه گرامى کعبه، طواف کنند.
در این آیه سه حکم از احکام حج بیان شده است:
1. خروج از احرام: آنگاه مو و ناخن خود را بگیرند، غسل کنند و بوى خوش استعمال کنند. زجاج میگوید: «قضاء تفث» کنایه از خروج از احرام است.[2]
2. وفای به نذر: منظور از وفاى به نذر، اتمام هر تکلیفى است که با نذر و امثال آن به گردن حاجی آمده است.[3] بسیارى از مردم نذر میکردند که در صورت توفیق براى حج، علاوه بر مناسک حج، قربانیهاى اضافى و صدقات یا کارهاى خیرى انجام دهند، و گاه میشد که بعد از رسیدن به مقصد، نذرهاى خود را به دست فراموشى میسپردند؛ لذا قرآن تأکید میکند که در وفاى به نذر کوتاهى نکنند.[4]
بعضى از مفسران نیز احتمال دادهاند که منظور از "نذور" انجام مناسک حج است؛ یعنی ظاهر این است که مراد بقیه اعمال حجّ است که حاجى به مجرّد احرام، متعهد شده که اعمال حجّ را به اتمام رساند؛ از «رمى جمرات»، «بیتوته در منى» در لیالى و ایّام تشریق، و آمدن به مکّه براى طواف زیارت و نماز طواف، و سعى صفا و مروه.[5]
البته، با مراجعه به موارد استعمال کلمه نذر در قرآن مجید روشن میشود که به هنگام اطلاق کلمه نذر همان معناى معروف و معهود از آن اراده میشود، بنابر این استعمال آن در "مناسک حج" بدون قرینه، خلاف ظاهر است.[6]
3. طواف: با توجه به روایات متعددى که از طریق اهلبیت(ع) به ما رسیده تصریح، شده است که منظور از طواف «طواف نساء» است؛ چون خروج از احرام به طورى که همه محرمات احرام حلال شود، جز با طواف نساء صورت نمیگیرد، و طواف نساء آخرین عمل حج است که بعد از آن تمامى محرمات حلال میشود.[7]
گفتنی است؛ منظور از «بیت عتیق» کعبه است. کعبه از آنرو عتیق نامیده شد که از ملک مردم آزاد است. یا اینکه از دستبرد خرابکارى جباران آزاد است و هر جبارى پیش از ظهور پیامبر اسلام(ص) قصد تخریب آنرا کرد، هلاک شد. اما اینکه حَجاج که آنجا را خراب کرد و از نو ساخت هلاک نشد، به واسطه برکت پیامبر گرامى اسلام بود؛ زیرا خداوند این امت را به برکت پیامبرش از عذاب استیصال ایمن ساخت.[8]
برخى نیز میگویند: علت اینکه «عتیق» نامیده شده، برای آن است که در موقع طوفان نوح همه جا را آب فرا گرفت، جز این نقطه مقدس که آزاد بود. برخى هم میگویند: منظور قدیم بودن خانه است؛ زیرا این خانه، اولین خانهاى است که آدم(ع) بنا کرد و ابراهیم(ع) آنرا تجدید بنا کرد.[9]
نکته ها
کلمه «تَفث» به معناى چرک، مو، ناخن و شارب است، و «قضاء تفث»، یعنى با گرفتن ناخن و مو از احرام بیرون آیید و سپس براى ادامه اعمال حج، دور خانه کعبه طواف کنید.
در روز عید قربان، در سرزمین منا، در کنار مکّه براى زائران خانه خدا سه کار واجب است:
1- پرتاب هفت سنگریزه به جایگاه شیطان که آن را «رمى جمره» مىگویند.
2- ذبح و قربانى که در آیه قبل به آن اشاره شد.
3- تراشیدن سر و یا کوتاه کردن مو و ناخن که در این آیه آمده است.
امام باقر علیه السلام فرمود: کعبه نه ساکنى دارد و نه مالکى، بلکه خانهاى حُر و آزاد است. [10]
پیام ها
1- بهداشت و نظافت، در بعض عبادات مثل نماز، شرط ورود است، و در بعضى دیگر مثل حج، جزء آن و در مواردى مثل قرائت قرآن و اعتکاف شرط کمال آن به حساب مىآید. «ثُمّ لْیَقضوا تَفَثهم»
2- سنّت چرکزدایى و رفع آلودگى، یک فرمان حتمى و جدّى است، نه یک توصیه. «ثمّ لْیَقضوا»
3- آلودگىها از خود انسان است، «تَفَثهم» ولى منافع، لطف الهى است که براى انسان قرار داده شد. «منافع لهم»
4- براى طواف دور خانه مقدّس و آزاد، باید از آلودگىها و تعهدها آزاد شوید. «ثمّ لیَقضوا - ولْیُوفوا - ولیَطّوفوا»
5 - انجام نذر، واجب است. «و لیوفوا»
6- سابقه، مىتواند یک ارزش باشد. «العَتیق» (کلمه «عَتیق» به معناى قدیمى است و عتیقه به اشیاى قدیمى گویند).
7- خانه خدا ملک هیچ کس نیست. «العَتیق»
پانویس
[1]. حج، 29.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 130، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 37، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 87، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 294، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[6]. تفسیر نمونه، ج 14، ص 87.
[7]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 371.
[8]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 130.
[9]. ر. ک: همان.
[10]. تفسیر نورالثقلین.